بانو !

اگر کلاهم را از سرم بر دارم

و دستان خسته‌ام در جیب‌هایم باشند

و اگر شما اشک‌هایم را

و التماس چشم‌هایم را

ندیده بگیرید

پسر بچه‌ای خواهی‌ یافت

که هر بار نگاهش می‌‌کنید

سرخ میشود

و بی‌ هیچ حرفی‌

... انگار دیرش شده باشد

تا سر کوچه

می‌ دود

و مــی‌‌دود

و مــــی‌‌دود

و پشت اولین دیوار

زانو میزند

و قلبش می‌‌تپد

و مـی‌تپد

و مـــی‌تپد

بانو !

با پسر بچه ای که چنین شرمگین در من زندگی‌ می‌کند

چگونه اعتراف کنم

که دوستت دارم ؟

 

[ جمعه 3 / 3 / 1391برچسب:,

] [ 11:24 ] [ الی... ]

[ ]

یه حس قشنگ

چه حسه قشنگيه وقتي از نگاهش ميخوني که از نگاه کردنت واقعا لذت مي بره ... انگار داره با نگاهش میــــگه ...دوســـتت دارم.......!

[ جمعه 3 / 3 / 1391برچسب:,

] [ 11:19 ] [ الی... ]

[ ]