آدمیت مرده
آدمیت مرده

از همان روزی که دست حضرت قابیل

گشت آلوده به خون حضرت هابیل

از همان روزی که فرزندان آدم

زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید

آدمیت مرده بود

... گرچه آدم زنده بود

از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند

از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند

آدمیت مرده بود

بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب

گشت و گشت

قرنها از مرگ آدم هم گذشت

ای دریغ

آدمیت برنگشت

 



نظرات شما عزیزان:

مهران
ساعت11:30---7 خرداد 1391
سلام تصادفی وبلاگتو دیدم



جالبه . پیشنهاد می کنم اگه به اطلاعات رایانه ای علاقمندی به وبلاگم یه سر بزنی



http://mehran586.loxblog.com/


پاسخ:مرسی...البته حتما...خوشحال میشم باز میشم بازم سر بزنی:)


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 7 / 3 / 1391برچسب:,

] [ 11:22 ] [ الی... ]

[ ]